جدول جو
جدول جو

معنی دست میان - جستجوی لغت در جدول جو

دست میان
غلاف و کمر شمشیر
تصویری از دست میان
تصویر دست میان
فرهنگ لغت هوشیار
دست میان
غلاف و کمر شمشیر
تصویری از دست میان
تصویر دست میان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
موضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسته میان
تصویر بسته میان
مستعد و آماده خدمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست نشان
تصویر دست نشان
منصوب، گمارده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
سر مایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست گزان
تصویر دست گزان
در حال گزیدن دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست فیمان
تصویر دست فیمان
پارسی تازی گشته دست پیمان دست پیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست زنان
تصویر دست زنان
در حال کف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست خوان
تصویر دست خوان
سفره و دستار خوان پیش انداز دستار خوان
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از نقد جنس و زیور آلات که داماد پیش از عروسی بخانه عروس فرستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
پولی که با آن کسب و تجارت کنند، سرمایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست خوان
تصویر دست خوان
دستارخوان، سفره، سفرۀ بزرگ، دستمال سر سفره، نواله، دست خوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسته میان
تصویر بسته میان
کنایه از آماده به خدمت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست مایه
تصویر دست مایه
((~. یِ))
سرمایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست خوان
تصویر دست خوان
((دَ خا))
سفره و دستار خوان، پیش انداز، دستارخوان
فرهنگ فارسی معین
آنچه از نقد و جنس که پیش از عروسی از طرف داماد به خانۀ عروس فرستاده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست چین
تصویر دست چین
میوه ای که با دست چینند، با دست انتخاب کردن اشیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در میان
تصویر در میان
مابین و وسط، خلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست چین
تصویر دست چین
ویژگی میوه یا چیز دیگر که آن را با دست چیده و برگزیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست چین
تصویر دست چین
برگزیده، منتخب
فرهنگ فارسی معین